جدول جو
جدول جو

معنی زخم نظر - جستجوی لغت در جدول جو

زخم نظر
(زَ مِ نَ ظَ)
چشم زخم. نظر زدن. صدمۀ نگاه:
ز دست رفتم و بی دیدگان نمیدانند
که زخمهای نظر بر بصیر می آید.
سعدی
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از زخم دار
تصویر زخم دار
زخمی، مجروح، کسی که زخم و جراحتی در بدن دارد
فرهنگ فارسی عمید
(نَ ظَ)
اندک التفاتی. مختصر عنایتی:
آنچه سلطان کند به نیم نظر
نکند دولت این درست بدان.
فرخی.
صد ملک دل به نیم نظر می توان خرید
خوبان در این معامله تقصیر می کنند.
حافظ
لغت نامه دهخدا
(خَ مِ نَ)
دهان جوی. (یادداشت بخط مؤلف)
لغت نامه دهخدا
تصویری از زخم آور
تصویر زخم آور
((زَ خْ. وَ))
مطرب، کسی که بر ساز زخمه می زند
فرهنگ فارسی معین
آذینی که عوام برای رفع چشم زخم بر پیراهن کودکان آویزند
فرهنگ گویش مازندرانی